Categories
زن

زن

ولی آه از این تن و ذهنِ زن که اینچنین به رنج اُخت شده


Categories
درد و رنج

درد و رنج

در بچگی مادرم می گفت به بدنه ی علاءالدین دست نزن جیز می شی. گوش می دادم. خواهرِ موفرفریِ چشم درشتم گوش نمی داد و بارها می سوخت و می سوخت. تازه دارم مشکوک می شم که تن و روح مجروح زیباتر است یا آن نسوخته جان که درد به اختیار نکشید؟ خالکوبی زیباتر نشده؟


آن دردی بد است که جباری به تحقیر بر گرده ام کشید.

البته آن هم راه دارد. در مبارزه خواهم گفت


Categories
از خود بیگانگی

از خود بیگانگی

می ترسم ننویسم  و از خود بیگانه تر شوم. آ نچنان که این گونه بعد از چند ساعت خودننویسی جای دکمه ها روی کیبورد یادم می رود


Categories
Uncategorized فلسطین

فلسطین

خانه را می توان فراموش کرد، اما این که آن را به زور گرفته باشند را نه. 

به نظرم این روح مسئله فلسطین است نه این که اول قبله چه کسی بوده است.

Categories
Uncategorized ایران

ایران

آیا ایرانیت یک فلسفه است؟

آیا ایرانیت  یک فلسفه زیستن یا زیسته است که در هیچ جای دیگر دیگر امکان تکرار شدنی نیست؟

ایرانی کیست؟

مساحت یا هدف

  • آیا جهت نیاز داریم؟
    • آیا تشیع هدف است؟
    • آیا مردم ایران تنها به بهبود معیشت به عنوان هدف اکتفا می کنند؟
    • هدف ماندن است؟ این خیلی اصیل است. آنچنان که هر موجودی در دنیا برای آن بی وقفه می جنگد.
      • اما ایران که کشوری با ضریب هوشی ۸۷  است اگر چه در خاورمیانه بالاترین است به غیر از اسراییل اما در مقایسه با غرب و شرق دور پایین تر است. ایرانیان چرا باید بمانند و چرا نباید این سرزمین را به مساحت به ملتی باهوش تر بدهد تا با توجه به این جغرافیا فرهنگی هوشمندانه تر بسازند.
Categories
مبارزه

مبارزه

او فقط راحت تر از من زیست


من اما مبارزه کردم و در هر مبارزه آنقدر نگه داشتم که بتوانم گوشه ایی با لیسیدن زخم هایم مبارزه ایی دیگر را دوام آورم.

Categories
انتقام

انتقام

زخم خود را شبانه تنها بلیس. همان گاه که در کمین او نشستی که بی نیاز زخم تبعییض را به تو زد. آن که خود را برتر از تو دید.


با آن کس که تو را برتر از خود دانسته باید شدیدترین برخوردها را کرد. او که از سر نیاز تو را فریب داد را اگر دوست داشتی ببخش. او که با تو تفریح  کرد تا تاریک ترین سیاهچال ها بیازار و زخمی و مستاصل رهایش کن. نگران نباش. معتمد بنفس چون گربه هزاران جان دارد. می لیسد و التیام میابد و زوزه کشان کوره راه های برفی را شبانه می پیماید تا نیش به تنت بیاساید. تا از درد زخمی که زده لذت ببرد. دقت کن نه از خونت تغذیه کند، از طعم خونت لذت ببرد.

Categories
تنهایی

تنهایی

دوست دارم چون حیوانی درنده شب ها موقع کمین برای شکار زخم هایم را بلیسم.

نه تنها در جمع بیشتر زخم برمی دارم، بلکه فرصت لیسیدن زخم هایم را هم نمی یابم. این که فکر کنم آیا مستوجب این زخم ها که بر من زدند بودند؟ کی التیام خواهند یافت یا فراموش خواهند شد؟


مجرد باید یک بار در روز غذا بپزد، سه بار همان را بخورد و هزار بار در تاریکی زخم هایش را بلیسد.

متاهل هم می تواند سه نوع غذا در روز بخورد با همکاری، اما در این فضیلتی نیست و بدتر آنکه فرصت لیسیدن زخم های  بیشترش را هم نمی کند. زخم های اجبار

Categories
آزادی

آزادی

در عصر جدید آزادی انتخاب کارفرما برقرار شده و  می توان در شبکه های اجتماعی تا حدی فحش داد. اما واقعا حداکثر آزادی ایی که می توان به آن دست یافت چیست؟

Categories
گناه

گناه

تئوریسین گناه برایم پولس بود که می گفت در کودکی گلابی از درختان باغ دیگران می دزدیدیم. نه برای آنکه در خانه گلابی نداشتیم. برای شیرینی لذت دزدی، می دزدیدیم.

یکم: باغبان به پای درختانش می رسد. آب می رساند و کود می دهد. متوجه دزدی نمی شود. امثال برکت خداوندم کم بوده. از احمق ها. هم تو هم خدایت. شیرینی گلابیت زیر دندان من است. اما شیرینی اینکه کاری کرده ام که برای جبرانش هیچکار نمی توانی بکنی مگر اینکه خودت را گول بزنی که خواست خدایی که از تو برتر اما نه از من، دو صد چندان است. من چشمی کاشته ام به این لحظه‌ی ناتوانی تو و خدایت. روی  دیوار باغت به درون کاشته ام و تا ابد لذت خواهم برد چون تو نخواهی دانست که دزد که بود.