شاید چنین باشد که خیر از دل شر زاده می شود به مثابه اینکه خیر از رحم شر تغذیه می کند و بعد در اوج پشیمانی اما ارضا زاده می شود. مگر نه این که بعد از سخت ترین هم آغوشی ها با زنان آن را محکم تر و این بار تماما از سر عطوفت در آغوش می گیرم حال آنکه لحظاتی پیشش می کوبیدیمش و در ذهن و کلام خفیف ترین ها می پروریدیم و بیرون می ریختیم؟ پس چه می شود که درست لحظاتی بعد از اوج یادمان می افتد آن چه در برابر ماست چقدر دوست داشتنیست.
Category: فلسفه
امید! آنچه نظم کهکشان ها را به نفع تو به هم می ریزد. اما من که توجیه علمی ایی برای آن ندارم. جز تکرر امیدهایی که به تلاشم پیوند خورند و کهکشان ها را برایم آنگونه که می خواستم به هم پیوند داد. باید در این پست آن ها را بشمارم. اما نمی دانم چرا ذهنم برای مراجعه با خاطرات پیروزی یا شادی ورزش نکرده. فقط غم و بی حسی را به یاد می آورد.
خودکشی آخرین تصمیم شجاعانه ایست که انسان می تواند بر علیه نظام هستی بگیرد