Categories
شعر

تداوم شیرینی قبل از خواب

امروز دیدمت

اما الان دیگر وقت ندارم به تو فکر کنم

باید همبرگر مشتری را آماده کنم

روبروی اجاقی که گرمایش به صورتم می خورد

زیر دوربینی که رییس کیفیت کارم را می سنجد

نزدیک مشتری ایی از عجله نوک کفشش را تق تق به زمین می زند

اگر انعکاس چهره ات در خاطره ام افتاده باشد

این شیفت که تمام شود،

شب در رختخواب

تصویرت را دوباره از این دریاچه ی آرام شده ام خواهم گرفت

روی مویت یک نیلوفر خواهم گذاشت

آغوشِ محکمی از تو خواهم گرفت

و دوباره برای دیدن چهره ات

شانه هایت را دور می کنم

تو لبخندی می زنی

 و می گویی عزیزک ساده دلم

تا خواب نرسیده

برو سراغ تصویر بعدی

By Mohammad Rahmani

Artificial Intelligence Senior Scientist @ Alpen-Adria-Universität Klagenfurt

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *